مسئول نشريه هفتگي  :

 nahid_khanomii@yahoo.com

 نظرات و همكاري شما :

براي ارائه نظرات خود در مورد نشريه هفتگي با آدرس زير در تماس باشيد :

nahid_khanomii@yahoo.com

 
Num:

54

 تبليغات شما در مجلات راه نرفته :

 براي تبليغ و معرفي سايت ، وبلاگ ، محصولات و شركت خود در گروه راه نرفته با ما تماس بگيريد
:

rahe_narafteh@yahoo.com

 
سلام دوستان عزیز
به اطلاع شما اعضای محترم  میرسانم که
قالب های حرفه ای وبلاگ (پروبلاگ) میعادگاه افتتاح شد
برای بازدید کامل از این بخش و کسب اطلاعات کاملتر
به آدرس زیر مراجعه کنید.
 
با تشكر: ناهد صادقي - مدير راه نرفته
 
براي ديدن شماره قبلي نشريه هفتگي تيتر زير را كليك كنيد:
مذهبي ::: آينه فطرت
 
 
آينه فطرت
انسان، آفريده خداست; خداى خير و كمال و جمال.
از خدا، جز «خير» بر نيايد. پس اين شر و تباهى موجود در انسانها ازكجا و از چيست؟
درست است كه انسان، برگزيده خدا و مسجود فرشتگان و امانت‏دارالهى است، ولى اگر به «فطرت‏»، پشت كند، اگر بعد خاكى را بر بعد افلاكى‏غلبه دهد، اگر در سر دو راهى نفس و خدا، فرمان دل خويش را به شيطان‏بسپارد، همان خواهد بود كه فرشتگان هم به خداوند اعتراض كردند كه‏آدميزاد، تباهى آفرين و خونريز است!
مسيرى را طى مى‏كنيم، به درازاى «از اويى‏» و «به سوى اويى‏».عصاى دستمان در پيمودن اين را، «حسن انتخاب‏» است و رهتوشه ما،توجه به «هدف‏».
فطرت خداجو و خداياب را همه داريم، بشرطى كه آن را زير گرد و غبارنفس پرستى دفن نكنيم.
تو، در پى چشمه نور و روشنايى مى‏شتابى، تو در «نيستان وجود»، نفيرفراق سر مى‏دهى و سرود شوق مى‏خوانى تا به اصل خويش برسى.
اگر اين فطرت را بشناسى و بيابى و آن را باور كنى و بارور سازى، به خدامى‏رسى و به مقام «قرب‏» نايل مى‏شوى. وگرنه، وقتى با دو دست‏«طغيان‏» و «عصيان‏»، آن فطرت نورانى را به گل و لاى «فساد» بيالايى،اگر بالا هم بروى، پايينى! اگر پيش هم بروى به سوى دوزخ است و اگرقدرت هم بيابى قدرت بر گناه و فساد است و خدا نكند كه چنين شود!
دست‏يافتن به آن «اوج‏»، در سايه «فروتنى‏» است.
رسيدن به «قرب‏»، نتيجه بيدار ساختن «فطرت‏» در همه عمر است.قلبهاى آماده و متواضع، بهتر و راحت‏تر جلوه‏گاه معرفت‏حق و ظهوربندگى مى‏گردد.
صيقل خوردن جان، در سايه «پروا پيشگى‏» و «خداترسى‏» است. گل‏فطرت هم در اين بوستان مى‏شكفد و مشام دل و جان را معطر مى‏سازد.
آنكه چهره جان را در «چشمه ذكر» مى‏شويد، اهل «صفا» مى‏شود.
و... «غفلت‏»، آيينه دل را تيره مى‏سازد.
كدام خشت تيره، تا كنون جلوه‏گاه فروغ خورشيد بوده است؟...
خورشيد، در آيينه روشن و شفاف است كه انعكاس مى‏يابد.
گاهى دنيا را به سان يك «زندان‏» مى‏بينى و خود را در «غريب آباد»اين جهان، گرفتار وحشت و تنهايى.
اين، نشان چيست؟
شايد جرقه‏اى از روح عطشناك توست كه به جهانى برتر و والاتر، ابدى‏و جاودانه، نامحدود و بى‏پايان وابسته است. حس مى‏كنى كه در اين «جا»،به همه خواسته‏هايت نمى‏رسى، دل و جانت اشباع نمى‏شود، عشقى دارى‏كه دنيا پاسخگوى آن نيست و گمشده‏اى دارى كه در اينجا نمى‏يابى!
«احساس غربت‏» در اين جهان، بازتابى از آن بعد ابديت‏خواهى وحس خلود و جاودانه طلب در روح توست.
مى‏بينى كه در كاروان بشرى، يكايك به كام مرگ مى‏افتند، همه‏عمرها پايان مى‏يابد، انرژيها تمام مى‏شود. خورشيد، به سردى مى‏گرايد،نسلها و نسلها براى مردن به دنيا مى‏آيند و براى واگذاشتن و رفتن،مى‏سازند و آباد مى‏كنند، ثروتها مى‏اندوزند و با دست تهى از جهان‏مى‏روند.
راستى... چيست فلسفه اين آمدن‏ها و رفتن‏ها؟
آيا «خلعت‏خلقت‏» را براى چه مى‏پوشيم؟
از كجا آمده‏ايم؟... و به كجا مى‏رويم؟ و آمدنمان بهر چه بوده است؟ اين‏مساله بزرگ و حياتى، هزاران سال است كه انديشه انسانهاى بسيارى را به‏خود مشغول ساخته است.
«فرزانگان‏»، با جديت‏به اين موضوع مى‏انديشند، تا جواب آن را دريابند. ولى... غافلان يا متغافلان، چون از دريافت و شناخت جواب درست‏ناتوان مى‏مانند، صورت مساله را پاك مى‏كنند و اين سؤال عمده را از ذهن‏خويش مى‏زدايند و گاهى به «پوچ گرايى‏» و «نيهيليسم‏» مى‏گرايند.
تنها عقيده به «معاد» است كه مى‏تواند به زندگى، معنا بخشد وزيستن‏ها را جهت‏دار سازد. منكران رستاخيز و نشور، خيلى زود به‏«پوچى‏» مى‏رسند. آنان كه زندگى را فقط ميان دو پرانتز «ولادت تا مرگ‏»خلاصه مى‏بينند، از تفسير حيات، عاجزند.
كششى كه به سوى دنياى برتر از اين دنيا دارى، نشان بيدارى فطرت‏است.
نگذار اين سؤال، بى‏پاسخ بماند!...
ازدواج و خانواده
 
 
علل شكست در ازدواج
 
 
متاسفانه چیزی در حدود %50 از ازدواجها با شکست رو برو میشود و بسیاری از آنها حتی یک سال هم دوام نمی آورد.
فهـمیدن عـلت شکست ایــن ازدواج ها می تواند به شما در بهـبـود زنـدگـی زناشویی خودتان کمک کند. برخی از عوامل دخیـل در شـکست ازدواج شـامـل ضـعـف در بـرقراری ارتباط، مشـکلات مـالـی، و شرایط محیطی است. همه این مسائل
در ازدواج هـای ـسالم و بـادوام هـم وجـود دارنـد، امـا اگـر بـه طـریق منـاسـب با آنـها بــرخورد نشود، منجر به شکست آن
ازدواج خواهد شد.
برقراری ارتباط و گفتگو یکی از اصلی ترین عوامل موفقیت در ازدواج اسـت. بــدون برخورد و مکالمه درست، اختلافات و جر و بـحـــث ها به مشکلات بسیار بزرگی تبدیل می شوند. اگر  زن و مرد مهارت های ارتباطی لازم برای حل و فصل اختلافاتشان را نداشته باشند، حتی کوچکترین مشکلشان، غیرقابل حل خواهد شد. گفتگو باعث رشد و پیشرفت رابطه ها می شود و به طرفین فرصت می دهد تا رویاها، نگرانی ها، امیدها و آرزوهایشان را با یکدیگر سهیم شوند. بدون آن زن و مرد قادر نخواهند بود آنطور که باید و شاید به یکدیگر نزدیک شده و با هم صمیمی شوند. ارتباط و مکالمه همچنین به زن و مرد فرصت می دهد تا مشکلاتشان را به طریقی سالم حل و فصل کنند. اگر یکی از طرفین یا هر دو آنها فاقد مهارتهای ارتباطی باشد، حل مشکلات بسیار دشوار خواهد شد، چون زن و مرد قادر نخواهند بود نقطه نظرات و حرف های همدیگر را به درستی بفهمند و درک کنند. اگر ازدواجی دچار مشکل شده است، زن و مرد باید روی مهارت های ارتباطی خود تا حد ممکن کار کنند تا بتوانند ازدوجشان را نجات دهند. فقدان مهارت های صحیح ارتباطی باعث شکست ازدواج خواهد شد.
ممکن است عشق یارای مقابله با همه مشکلات را داشته باشد، اما گاهی اوقات وقتی دو طرف با مشکلات جدی مالی روبه رو هستند، حتی عشقشان هم نمی تواند به کمکشان بیاید. ممکن است خودِ مشکلات مالی باعث شکست یک ازدواج نشود، اما فشار و بحران های ناشی از آن در این زمینه بسیار مؤثر است. برخورد و کنار آمدن با مشکلات مادی کار بسیار دشواری است که فشار بسیار زیادی بر هر دو طرف رابطه وارد می آورد. این فشار خود به تنهایی برای ویران کردن پایه های یک ادواج سالم کافی است. اگر یکی از طرفین ازدواج خود را در مسائل مادی غرق کند، قادر نخواهد بود به جنبه های دیگر ازدواج نیز توجه داشته باشد. این رفتار مسامحه کارانه باعث خواهد شد که طرف دیگر احساس کند مورد بی تفاوتی و بی توجهی همسر خود قرار گرفته است که بسیار ویرانگر است.
محیط و شرایط پیرامون ازدواج نیز گاهي ممکن است باعث شکست ازدواج شود. ازدواجهای مصلحتی، ازدواج سالمی نیست. وقتی تصمیم ازدواج بر مبنای چیزی جز عشق واقعی باشد، حالت معامله به خود می گیرد. یکی از نمونه های این نوع ازدواج، ازدواج هایی است که طرفین به خاطر فشاری که از طرف خانواده یا دوستان و اطرافیان متحمل می شوند، تن به آن می دهند، یا برخی دیگر که به خاطر صاحب فرزند شدن ازدواج می کنند. هیچیک از این دلایل نمی تواند دلیل سالم و صحیح برای ازدواج باشد و بدن شک به طلاق منجر خواهد شد. یکی دیگر از این عوامل محیطی ازدواج کردن در سنین پایین است. البته سن ازدواج به خود فرد و آمادگی های او بستگی دارد، اما اکثریت اعتقاد دارند که ازدواج در نوجوانی یا ابتدای بیست سالگی صحیح نیست. ازدواج کردن قبل از اینکه فرد فرصت لذت بردن از زندگی را داشته باشد می تواند باعث بی میلی در ازدواج شده و به شکست آن منجر شود.
یکی دیگر از دلایلی که می تواند منجر به شکست ازدواج ها شود، جامعه است که اهمیت کمی به ازدواج قانونی می دهد. امروزه زن و مرد می توانند به راحتی با یکدیگر زندگی کنند، و حتی صاحب فرزند شوند درحالیکه قانوناً زن و شوهر نیستند. این انحطاط جامعه می تواند دلیل بسیاری از طلاق ها باشد. با این روند، زوج ها تلاش کمتری برای نگاه داشتن زندگیشان می کنند و با هر مشکل کوچکی تقاضای طلاق کرده و زندگیشان را رها می کنند.
خیلی از ازدواج ها حتی قبل از شروع هم دچار مشکل هستند. از آنجا که ازدواج دیگر قدم ضروری برای ایجاد رابطه با جنس مخالف نیست، زوج ها تمایل بیشتری به طلاق پیدا میکنند و برای حل مشکلاتشان تلاش نمی کنند. ضعف در برقراری رابطه و مشکلات مالی و همچنین شرایط محیطی از عوامل موثر شکست در ازدواج هستند.
 
پيشنهاد مقاله توسط: اعضای گروه راه نرفته
مقاله  پیشنهاد  دهید: nahid_khanomii@ yahoo.com
سرويس خبري ميعادگاه
 مطالب قبلی
 
Saturday, January 27
 
·
Thursday, January 25
 
·
·
·
Monday, January 22
 
·
·
Sunday, January 21
 
·
·
Friday, January 19
 
·
Wednesday, January 17
 
·
·
·
Tuesday, January 16
 
·
Monday, January 15
 
·
·
·
·
Sunday, January 14
 
·
·
·
 
براي بازديد از بخش خبري جديد به سايت مراجعه كنيد:
 
 
دنياي دانلود و كامپيوتر
 
معرفی وسایل روز تکنولوژی
 
 
1- شركت پپسي كولا در نظر دارد به يكي از تماشاچيان خوش اقبـال مسابــقات فوتبال آمريكايي موسوم به جام "سوپر بول"  يك قوطي پپسي 100 هزار دلاري هديه دهد. اين قوطي پپسي از جنس نقره بوده كه توسط 300 قطعه الماس و 200 قطعه ياقوت سرخ و كبود تزئين گرديده است.



2- جديدترين محصول كمپاني اپل موسوم به آي فـــــــون(
iPHINE). اين گوشي تلفن با صفحه نمايش 3.5 اينچ تاچ اسكرين (لمسي) و قابليت بزرگنمايي تصاوير (زوم)، قابليت پخش فرمتهاي موسيقي، اتصال به اينترنت، دريافت ايميل و وويس ميل (پست صوتي)، دوربين 2 مگاپيكسل، پشتيباني بلوتوث و واي-فاي(WI-FI)، راديوFM، پشتيباني تمام سرويسهاي ياهو و GPS، و قطر 12 ميلي متر در دو ظرفيت 4 گيگابايت (500 دلار) و 8 گيگابايت (600 دلار) عرضه ميگردد.
 
3- بزرگترين آكواريوم استوانه اي جهان مـوســــوم بـــــــه (AQUADOM) كه در برلين آلمان واقع است. ارتفاع آن 14 متر بوده كه با 900 هزار ليتر آب دريا پر شده است. اين آكواريوم حاوي 2600 ماهي از 56 گونه مختلف ميباشد. همچنين داخل آن يك آسانسور شفاف تعبيه شده، تا توريستها قادر به تماشاي بهتر ماهيها باشند. هزينه ساخت اين آكواريوم 13 ميليون يورو بوده است.
 
5- بزرگترين تلويزيون پروجــــكشــــــن جـــهان موسوم به (OPTOMA) با سايز 120 اينچ و كنتراست 10000:1 و بـهاي 50 هزار دلار. و بزرگترين تلويزيون LCD جهان (تصوير چپ) ساخت كمپاني شارپ با سايز 108 اينچ.


6- ربات انسان نماي (
ASIMO) ساخت هوندا موتورز، قادر به بالا و پايين رفتن از راه پله، دويدن با سرعت 6 كيلومتر بر ساعت، ضربه زدن به توپ، صحبت كردن، چاي ريختن، و حمل چرخ دستي ميباشد. قد اين ربات نيز 120 سانتي متر است. جالب اينكه شما ميتوانيد با پرداخت 170 هزار دلار اين ربات را چند روزي كرايه كنيد.
 
7- آشپزخانه كامپكت (فشرده) (TIVALI). اين سيستم آشپزخانه حاوي يخچال و فريز، اجاق گاز، فر، سينك و كابينت ميباشد كه با بستن درب كشويي اش ميتوانيد آن را از ديد ميهمانان مخفي نگاه داريد.



8- ني هايي از جنس كرفس. اين ني ها در واقع كرفس هايي ميباشند كه به گونه اي رشد داده شده اند كه به شكل توخالي در آيند.



9- سيستم دوش مدرن و مفهومي آبشار (
OASIS) . در اين سيستم، آب روان در هر حالتي كه باشيد(نشسته، ايستاده و يا دراز كش) روي بدن شما جريان مي يابد.


10- شركت (
KUMHO) آمريكا به تازگي اقدام به توليد تايرهاي معطر با رايجه ها گوناگون كرده است.



11- سيستم برف مصنوعي جديد(
SNOWONDER) از جنس استايروفوم. اين برفهاي مصنوعي كه بسيار شبيه برف حقيقي هستند، هيچگاه آب نشده و حتي حجمشان با افزودن آب به 50 تا 100 برابر حجم اوليه افزايش مي يابد.
 
 

12- فشرده ترين و قابل حمل ترين رايانه جهان موسوم به (
S-XGEN). اين رايانه با پردازنده 250 مگاهرتز اينتل، 20 گيگابات هارد ديسك، 250 مگابايت حافظه رم، صفحه نمايش LCD 4 اينچ و تاچ اسكرين، صفحه كليد تاشو QWERTY، پشتيباني بلوتوث و WI-FI، عمر باطري 8 ساعت، قابليت پخش فايلهاي صوتي و ويدئويي، سيستم عامل ويندوز CE 5.0، وزن 400 گرم قيمتي بالغ بر 1400 دلار دارد.
 
13- افشانه توليد فوري پارچه ساخته شد. اسـپـــــــــري (FABRICAN) قادر به توليد منسوجاتي بسيار لطيف و قابل انعطاف ميباشد.



14- تلويزيون هاي (
HDTV) سوني با تكنولوژي (OLED). اين تلويزيونها در آينده نزديك  با ضخامت كمتر از نيم سانت و با كنتراست چشمگير 1000000:1 تا سايز 40 اينچ توليد خواهند شد.


15- سيستم شبيه ساز پيشرفته بازي(
DREAM-MACHINE) كه سال آينده عرضه خواهد شد. اين سيستم با صفحه نمايش عريض و همچنين پشتيباني تمام سيستم هاي بازي شما را بصورت شناور در مي آورد تا هر چه بهتر در بازي غرق شويد.
 
 

16-(
SKIP-AWAY) سيستم ترميم سي دي هاي خش دار است. اين سيستم در عرض 3 دقيقه به كمك حرارت و اعمال فشار خش هاي روي سطح CD را برطرف ميكند. در واقع اين سيستم به كمك حرارت و فشار سي دي ها را اطو ميكشد.
 
17-(KENSINGTON) نخستين ماوس بلوتوث ويژه لپ تاپ ميباشد با بهاي 50 دلار.


18- مدل جديد اتومبيل سدان جگوار
C-XF. اين خودرو 420 اسب بخار قدرت، با بهره گيري از موتور 8 سيلندر و 6 دنده اتوماتيك  سرعتي بالغ بر 290 كيلومتر بر ساعت دارد.



19- دستگاه خشك كن ظروف مكمل ماشينهاي ظرفشويي نيز عرضه گرديد .
اس ام اس عاشقانه ، توپ و خفن
 
 
 
sms  ارسالي از دوست خوبمون : zanyar_andy
1- همه ميگن 1 ساعت يعني 60 دقيقه و 1 دقيقه يعني 60 ثانيه امّا هيچکس بهم نگفت که 1 ثانيه بي تو يعني 60 سال
2- توي زندگي 3 راه رو دنبال کن: 1.دوست داشتن را براي يک تجربه 2.عاشق شدن رو براي يک هدف 3.فراموش کردن رو براي قبول واقعيت
sms  ارسالي از دوست خوبمون : amo.darbedar
1- نباید به قصد تلافی آنطور که با تو رفتار شده، با دیگران رفتار کنی
2-  اميد در زندگاني همان قدر اهميت دارد كه بال براي پرندگان
sms  ارسالي از دوست خوبمون : esfali65
از قدیم میگن برای کسی بمیر که برات تب کنه حالا تو رو خدا یکی واسه من بمیره آخه من بدجوری تب کردم
sms  ارسالي از دوست خوبمون : amir_h125
كهنه فروش داد ميزنه چراغ شكسته ميخريم ...... كفشاي پاره ميخريم ... ..اسباب كهنه ميخريم ... بي اختيار داد ميزنم : كهنه فروش قلب شكسته ميخري؟؟؟
sms  ارسالي از دوست خوبمون : alman_khoshtep
محبت مثل يک سکه ميمونه که اگه بيفته تو قلک قلب ديگه نميشه درش اورد اگرم بخواي درش بياري بايد اونو بشکني
sms  ارسالي از دوست خوبمون : jazireye_eshgh2090:
10 تا شاخه گل رو بگیر جلو آینه حالا بشمر دیدی 11 تان آخه خودتم گلی
sms  ارسالي از دوست خوبمون : ouzhlandeh63
1-  اشک هایم به من آموخت که چگونه زندگی کنم ولی زندگی به من نیا موخت که چگونه اشک بریزم
2-  چو چوپان غمگین نی می نوازم شب و روز و سحر هی می نوازم نمی دانم خداوندا دو عالم دو گیسوی سنم تا کی نوازم
3-  در زندگی مدیر عشق ها ناظم لبخندها معلم خوبی ها شاگرد زیبایی هاباش
4-  هر گاه ماهی ها پرواز و پرنده ها شنا کنند بدان آن روزی است که تو را فراموش کردم
5-  آرزوهايت رايادداشت كن خداوند آنها را فراموش نميكند اما تو از خاطرت ميرودكه آنچه امروز داري خواسته ديروزت بوده است
sms  ارسالي از دوست خوبمون : shila_max
بزرگترين آرزي من اين ..که کوچکترين ارزوي تو باشم
sms  ارسالي از دوست خوبمون : amirkhan_looti
1- گر قرار است براي چيزي زندگي خود را خرج كنيم ، بهتر آن است كه آنرا خرج لطافت يك لبخند و يا نوازشي عاشقانه كنيم
2-  زندگي شهد گل است زنبور زمان مي خوردش آنچه مي ماند به جا عسل خاطره هاست
sms  ارسالي از دوست خوبمون : farhanggharb
وقتی که گریه میکنم تو را در میان اشکهایم میبینم اشکهایم را پاک میکنم تا نامحرمی تو را نبیند
 
اس ام اس توپ و خفن
 
 
sms  ارسالي از دوست خوبمون : leila_f_eshgh
ميدوني شباهت دختر خوب با دايناسور چيه؟ نسل هر دو منقرض شده حالا شباهت پسر خوب با پري دريايي چيه؟ هر دو از اول افسانه بودند
 
 
sms  ارسالي از دوست خوبمون : nice_girl_2010
قلب دخترا مثل قبرستونه .. كسي كه بره اونجا ديگه بيرون نمي آيد .. ولي قلب پسرا مثل هتل پنج ستاره اس معلوم نيست كي مي ياد و كي مي ره .
 
 
sms  ارسالي از دوست خوبمون : farid_kheiri
خوندي يعني دوستم داري........اگه پاکش کني عاشقمي........اگه جواب بدي ديوونمي......اگه جواب ندي يعني منو مي خواي............ .......حالا چه کار ميکني؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
 
sms  ارسالي از دوست خوبمون : feri_2darebaz
خر
 
خر
 
خر
 
خر
 
خر
 
خر
 
خر
 
خرابتم به مولا
 
 
sms  ارسالي از دوست خوبمون : andishe84
بچه به معلم ميگه: خانوم معلم، من از شما خوشم مياد، معلم ميگه: من حوصله بچه مچه ندارم، بچه ميگه: خوب جلوگيري مي‌كنيم
 
 
sms  ارسالي از دوست خوبمون : farhanggharb
مردهاي مجرد کمتر از مردهاي متاهل عمر ميکنند. اما مردهاي متاهل بسيار بيشتر از مردهاي مجرد آرزوي مرگ ميکنند
 
 
sms  ارسالي از دوست خوبمون : amin_oghab_bolandpa rvaz
اگه خواستي بوسم کني به نکات زير توجه کن، . . ............ ......... ......... ......... ......... .........
............ ......... ......... .....
واي............ ......... . . . . . . ديدي ميخواي بوسم کني!!!!
خجالت نمي کشي؟
 
 
 
sms  ارسالي از دوست خوبمون : nikoobest2006
1- بزرگترین دشمن بشر پوله پوله پوله............ ...هرچی دشمن داری بده بیاد خودت رو راحت کن
2-  -..::....::: :--.::::- -:..:: .-..::...:.. ::
.-..::...:.. :: .-..::....:: ::--.:::: -
.-..::...:.. :: .-..::....:: ::--.:::: -
(نفهميدي چيه...؟ آي كيو در حد... اخرين شعر رسيده از
مريم حيدرزاده بود ديگه)
 
 
sms  ارسالي از دوست خوبمون : doctor_mjh
اي که سوزن ميزني بر قلب خسته بيا زن ما بشو با چشم بسته شاعر نسل جديد منصور خان
 
اس ام اس هاي خود را به آدرس زير بفرستيد
و يا بصورت پيغام ارسال كنيد
 
ID: nahid_khanomii

تريبون آزاد
 
 
فرستنده : sobhe sefid314
سلام دوستان مادر يکي از دوستان کسالت داره خواهش ميکنم خواهش ميکنم خواهش ميکنم يه حمد تنها براي شفاي اين مادر مهربون بخونيد با تشکر صبح سفيد
       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=
فرستنده : مهدي babak_mic
با سلام و خسته نباشيد به شما دوست گرامي
. مي خواستم تقاضا كنم كه اگر درباره مسائل جنسي زن و شوهر چيزي هست براي من ايميل بزنيد
       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=
فرستنده : مهديelvis perisly
خداوندا: ارامشي ده:تا بپذيرم انچه را كه نمي توانم تغيير دهم .......شهامتي ده:تا تغيير دهم انچه را تفاوت ان دو را بدانم.

       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=

فرستنده : تركان به دنيز
سلام.اميدوارم حالت خوب باشه.ايميل شما را خوندم.با تشكر از ايميل شما.
كه مي توانم.....و دانشي ده:كه 
       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=

فرستنده : مريم

برادر گلم بمانعلي دوستت داريم . محمد، هانيه،فاطمه و خواهرت مريم با علم.

       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=

فرستنده : به ياد hami
hami تو كجايي

       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=

فرستنده : دل نگرون
سلام غريبه عزيز ممنون از پيامت من هم متقا بلا براي تو دوست خوبم ارزوي سلامتي دارم .در مورد سوالت بايد بگم چه بگويم که نا گفتنم بهتر است عزيزم

       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=

فرستنده : فاطمه
حسينم عشقم همسرم اي عزيزتر از جانم اي که نامت تداعي همه خوبيهاست اي÷

       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=

فرستنده : فاطمه
حسينم عشقم همسرم اي عزيزتر از جانم اي که نامت تداعي همه خوبيهاست تو را ديوانه واردوست دارم و معناي وجود عشق را در چشمان زيباي تو مي بينم ILOVEYOU HOSSEIN

       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=

فرستنده : يک مسلمان واقعي
شما را به خدا امام حسين را بهتر بشناسانيد و با مراسم خدا پسند امام را ارج نهيم. نه اينکه ضايع کنيم

       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=

فرستنده : عروسک
يه روز منم يه ياري داشتم، يه يار مهربوني داشتم، هر دو با هم قد مي کشيديم ، هر دو با پر مي کشيديم، تا دور دورا مي پريديم ، با هم به هر جا مي رسيديم اما يه روز ............ ..... بگيد که اون مي تونست منتظر من بمونه ، آخه پرام شکسته بود، تاب و توانم رفته بود، فقط به من نگاهي کرد، براي من دعا نکرد.

       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=

فرستنده : m.s.a
پدربزرگ و مادربزرگ عزيزم دوستتان داريم. محمد،هانيه و فاطمه نوه هايت.

       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=

فرستنده : mehrdad-tehran
سلام شهرزاد خيلى دلم برات تنك شده ميخوام ببينمت خيلى زود 0دوستدارتو مهرداد

       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=

فرستنده : ستايش
سلام من امروز خيلي دلم شكست از دست تو ولي وقتي فكر مي كنم كه بازم چقدر دوستت دارم همه چيز رو از ياد مي برم

       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=

فرستنده : عسل
فروغ بابا مربا بده بابا

       =-=-=-=-=-=- =-=-=-=-= -=-=-=

http://groups. yahoo.com/ group/rahenaraft eh/join
حرفهايي خود را براي تريبون آزاد به آدرس زير بفرستيد
و يا بصورت پيغام ارسال كنيد
ID: nahid_khanomii
EMAIL: nahid_khanomii@ yahoo.com
azadeh_j59@yahoo. com
 
خدايا! چرا من !!!
 
آرتو اشي ( Arthur Ashe) قهرمان افسانه اي تنيس ويمبلدون به خاطر خون آلوده اي که در جريان يک عمل جراحي در سال 1983 دريافت کرد، به بيماري ايدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. او از سراسر دنيا نامه هايي از طرفدارانش دريافت کرد. يکي از طرفدارانش نوشته بود: « چرا خدا تو را براي چنين بيماري دردناکي انتخاب کرد؟‌» آرتور در پاسخش نوشت:
در دنيا، 50 ميليون کودک بازي تنيس را آغاز مي کنند. 5 ميليون نفر ياد مي گيرند که چگونه تنيس بازي کنند.500 هزار نفر تنيس را در سطح­ حرفه اي ياد مي گيرند.50 هزار نفر پا به مسابقات مي گذارند. 5 هزار نفر سرشناس مي شوند. 50 نفر به مسابقات ويمبلدون راه پيدا مي کنند، چهار نفر به نيمه نهايي مي رسند و دو نفر به فينال ... و آن هنگام که جام قهرماني را روي دستانم گرفته بودم، هرگز نگفتم خدايا چرا من؟ و امروز هم که از اين بيماري رنج مي کشم، نيز نمي گويم خدايا چرا من؟
 
شاگردی نزد استادش رفت و از او خواست تا بهترین راه جلب رضایت خداوند را به او بگوید.
استاد گفت: به گورستان برو و به مرده ها توهین کن،
شاگرد رفت و دستور استادش راانجام داد و روز بعد برگشت.
استاد گفت: جوابی به تو دادند؟
شاگرد گفت: نه!
استاد گفت: پس برو و آنها را ستایش کن،
شاگرد اطاعت کرد و همان روز عصر نزد استاد بازگشت،
استاد به او گفت: آیا مرده ها جواب دادند؟
شاگرد گفت :نه!
استاد گفت: برای جلب رضایت خداوند هم همین طور رفتار کن، نه به ستایش های مردم توجه کن، و نه به تحقیرها و تمسخرهایشان. به این ترتیب است که می توانی راه خودت را در پیش بگیری.
 
یاد رمان شوهر آهو خانم نیوفتینا ، این با اون خیلی فرق داره
 
نشستم کنارش , روی نیمکت سفید نیگام نکرد،  نیگاش کردم.
 یه دختر بچه پنج شیش ساله با موهای خرمایی و لبای قلوه ای
سلام کوچولو
سرشو برگردوند و لبخند زد
سلام
چشاش قهوه ای روشن بود. صاف و زلال، انگار با چشاش داشت می خندید.
خوبی ؟
سرشو بالا و پایین کرد.
اوهوممم.
 
تنها اومدی پارک ؟
دوباره خندید، صدای خندش مثل قلقلک گوشامو نوازش می داد.
نههه ...
اوناهاشن ..
دوستام ...
با انگشت وسط پارکو نشون داد. نگاه کردم،  دو تا بچه، یه دختر و یه پسر سوار تاب شده بودن و بازی میکردن
خیلی ساکت و بدون هیچ سر و صدایی با تعجب نگاش کردم.
 
پس تو چرا تنها نشستی ؟ نمی خوای بری تاب بازی؟
سرشو به چپ و راست تکون داد.
 
نه، من ازونا بزرگترم.
ایندفه من خندیدم. اونقدر جدی حرف می زد که کنترل خنده برام مشکل بود با چشای درشت شدش نگام کرد و گفت :
 
شما نمی رین بازی ؟
این بار شدت خندم بیشتر شد. عجیب شیرین حرف می زد!
 
من ؟ من برم بازی ؟ من که از تو هم
بزرگترم که، خودشو کشید کنارم و دست کوچیکشو گذاشت روی گونه ام.  خیلی جدی نگام کرد.
 
نه ، شما از ما سه تا هم کوچولوترین.
خیلی ...
نتونستم بخندم، نگاهش میخکوبم کرد و دست سردش که روی گونه ام ثابت مونده بود. نمی دونستم جواب این حرفشو چی بدم.
 
دلتون می خواد با دوستای من دوست بشین؟
دستشو برداشت و دوباره لبخند زد.
 
ناراحتتون کردم ؟
آب دهنمو قورت دادم و گفتم :
 
نه ...
اصلا،  صداشون کن.
از روی نیمکت پرید پایین و آروم گفت :
 
بچه ها .. بیان
بچه ها از همون فاصله دور صدا رو شنیدن و از روی تاب پریدن پایین
 
راستی اسم تو چیه خانوم کوچولو ؟
برگشت و دوباره با یه حالت جدی توی چشام نگاه کرد و گفت :
 
من اسم ندارم. ولی دوستام به من می گن
آهو...
گیج شده بودم! اسم ندارم ؟ خواستم یه سئوال دیگه ازش بپرسم که بچه ها از راه رسیدن
 
سلام .. سلام
جوابشونو دادم :
 
سلام
پسربچه لپای سرخ و چش و ابروی مشکی داشت و دختر کوچولوی همراهش موهای بلند خرمایی با چشای متعجب و آبی.
پسر بچه به آهو نگاه کرد و پرسید :
این آقا دوستته آهو جون ؟
آهو سرشو تکون داد و در حالیکه با دست پسرک رو نشون می داد گفت :
این اسمش مانیه. چار سالشه. دو ساله که مرده.  توی یه تصادف رانندگی. اینم نسیمه.
 اممم ...  پنج سالشه،  سه روزه که مرده  ... ,
باباش ... باباش ... ( نسیم با دستای کوچیکش صورتشو گرفت و به شدت گریه کرد )
نمی تونستم تکون بخورم.  خشکم زده بود.
 صدای ضربان تند قلبمو به وضوح می شنیدم و همینطور صدای سکوت عجیبی که توی پارک پیچیده بود.
آهو نسیم رو بغل کرد.  چشاش سرخ شده بود.
 
باباش دوسش نداشت. خفش کرد. اونقدر گلوش فشار داد تا مرد.
 ببین ...
با دست گردن نسیم رو نشون داد. دور گردن باریک نسیم یه خط متورم سیاه، یه چیزی شبیه رد دست به چشم می خورد.
حالم داشت بد می شد. نمی تونستم چیزی رو درک کنم فقط نفس می کشیدم، به زحمت تونستم بگم :
و تو ..؟
آهو لبخند زد.
من هفت سالمه. توی یه زیر زمین مردم. از گشنگی و تشنگی. زن بابام منو انداخت اون تو و درو روم بست.
اونجا خیلی تاریک بود. شبا می ترسیدم. سه روز اونتو بودم. یه شب چشامو بستم و از خدا خواستم منو ببره پیش خودش.
خدا هم منو برد پیش خودش. منو بغل کرد و برد .
نمی تونستم باور کنم. همه چیز بیشتر شبیه یه فیلم وحشتناک بود تا واقعیت. سه تا بچه معصوم.
 یعنی اینا .. اینا مرده بودن !
نسیم دیگه گریه نمی کرد. مانی دست آهو رو گرفته بود و می کشید :
بریم آهو جون ؟
ما باید بریم .
به خودم اومدم.
کجا ؟
مانی با انگشت به یه گوشه آسمون اشاره کرد :
اون جا
آهو خندید و گفت :
ما خیلی کم میایم اینجا. اون بالا خیلی بهتره. خدا با ما بازی می کنه. تازه سواریمونم میده! بچه ها خندیدن.
اگه ببینیش عاشقش می شی. چشام خیس بود. خیلی خیس. اونقدر که تصویر اونا مدام مبهم و مبهم تر می شد.
فقط تونستم از بین بغضی که توی گلوم گیر کرده بود بپرسم :
خدا ..خدا چه شکلیه ؟
و باز هر سه تا خندیدند
آهو گفت این شکلی. دستاشو به دو طرفش باز کرد و شروع کرد به رقصیدن همونطور که می رقصید آواز می خوند،
نسیم و مانی هم همراه آهو شروع به رقصیدن کردند. از پشت قطره های گرم اشکی که چشمامو پوشونده بود،
 رقص آروم و رویاییشونو تماشا می کردم. آوازی که آهو می خوند.  ناخودآگاه منو به یاد خدا مینداخت.
 خدایی که با بچه ها بازی می کنه صدای آواز مثل یه موسیقی توی گوشم تکرار می شد.
بعد از چند لحظه دیگه هیچی نفهمیدم.
***
چشمامو که باز کردم شب شده بود
دور و برمو نگاه کردم.  پارک ساکت و تاریک بود و اثری از بچه ها نبود. نمی دونستم چه مدت روی نیمکت خوابم برده بود
و نمی تونستم چیزایی که دیده بودم باور کنم. نگاهم بدون اراده به اون گوشه ای از آسمون که مانی نشون داده بود افتاد.
 سه تا ستاره اون گوشه آسمون بود. نزدیک هم،  و یکیشون پر نور تر از بقیه.
 صدای آهو توی گوشم پیچید :
تو از ما سه تا خیلی کوچولوتری. خیلی کوچولوتر......
sepehr.ghane@ gmail.com
 
" کاریکلماتور  (3) "
 
بدترين عواقب مرگ نيست ، روز مرگي است .

لطف مردن در بهار ، شكفتن است .

با يك دست آب حيات مي نوشم و با دست ديگر ماشه اسلحه اي كه روي مغزم گذاشته ام مي كشم .

عزرائيل آنچنان به من نزديك بود كه وقتي به قصد خودكشي ماشه اسلحه را چكاندم همزمان جان سپرديم .

با دسته گل به عيادت هزار دستاني رفتم كه خار پايش را مجروح كرده بود .

روحم براي پرواز به آسمان پيله جسمم را سوراخ كرد .

ساز شكسته را در دستگاه سكوت كوك مي كنم .

به عيادت گل پژمرده شتافتم

هميشه زندگي با عقربه ساعت جلو نمي ره گذر عمر رو به گردن عقرب ها نندازيم

اگر به حرف مفت پول ميدادن من الان 21 برابر بيل گيتس پول داشتم
 
براي آدم بزرگ شدن اجباريه ولي رشد كردن چيزييه كاملا اختياري

ـ بجز يكيش همشو خودم گفتم.اونايي كه بيمزس رو خودم در اوردم

گربه موش رو گرفته بود و دنبال تاريخ مصرفش ميگشت

ـ وقتي كبريت رو كشيدم شنيدم كه داد زد سوختم

يك كف دست صدا نداره

شباهت انسان به سيب :

سقوط ، سرنوشت سيب هايي است كه به درخت سنگيني مي كنند .

درخت سيبي كه شاخه هاي پرباري داشته باشد ، باعث نابودي خود مي شود .

شاخه درخت سيب ، به خاطر سنگيني ميوه هاي خود مي شكند .

سيب به درخت چسبيده به فرضيه نيوتون دهن كجي مي كند .

كرم سيبها ، از درون خود آنهاست .

سيبها مي گويند : از ماست كه بر ماست .

ـ اي كاش گل سرخ مي توانست در فصل پائيز صورتش را با سيلي سرخ نگه دارد .

اي كاش جاده متروك مي توانست صداي پاي گذشتگان را نشخوار كند .

صداي پايت تشويق به گام برداشتنم مي كند .

گوش سنگين فرياد را نجوا مي شنود .

يكي مي گفت : همه اش تقصير اين عقربه هاي ساعته و گرنه عمر ما به اين كوتاهي نبود
 نجار سالخورده ای به کارفرمایش گفت که می خواهد باز نشسته شود تا خانه ای برای خود بسازد و در کنار نوه هایش دوران پیری را سپری کند .کارفرما از اینکه کارگر خوبش را از دست می داد ناراحت بود ولی نجار خسته بود و به استراحت نیاز داشت. کارفرما از نجار خواست تا قبل از رفتن ، خانه ای برایش بسازد و بعد بازنشسته شود.نجار قبول کرد ولی دیگر دل به کار نمی بست ،چون می دانست که کارش آینده ای نخواهد داشت. از چوب های نامرغوب برای ساخت خانه استفاده کرد و کارش را از سر سیری انجام داد
وقتی کارفرما برای دیدن خانه آمد ، کلید خانه را به نجار داد و گفت :این خانه هدیه من به شماست ، بابت زحماتی که در طول این سالها برایم کشیده اید.نجار وا رفت ، او در تمام این مدت ، خانه ای برای خودش می ساخت
و حالا مجبور بود در خانه ای زندگی کند که اصلا بدان تمایلی نداشت
 
لوح مخدوش
من نگویم، که به درد دل من گوش کنید
بهتر آنست کــه این قصه فـراموش کنید
عـــاشقان را بگــذارید بنـــالـــند همه
مصلحت نیست، که این زمزمه خاموش کنید
خون دل بود نصیبم، به سر تربت من
لاله افشان به طرب آمده، می، نوش کنید
بعد من، سوگ مگیرید،نیرزد به خدا
بهر ِ هر زرد رُخی، خویش سیه پوش کنید
غیر غم دار و ندارم به جهان چیست مگر؟
رشک کمتر به من ِ هستی بر دوش کنید
خطّ بطلان به سر نامه ی هستی بکشید
پاره این لوح سبک پایه ی مخدوش کنید
سخن سوختگان طرح جنون می ریزد
عاقلان! گفته ی عشاق فراموش کنید
(معینی کرمانشاهی)
 
ميخ در ديوار
يكي بود يكي نبود، يك بچه كوچيك بداخلاقي بود. پدرش به او يك كيسه پر از ميخ و يك چكش داد و گفت هر وقت عصباني شدي، يك ميخ به ديوار روبرو بكوب.
روز اول پسرك مجبور شد 37 ميخ به ديوار روبرو بكوبد. در روزها و هفته ها ي بعد كه پسرك توانست خلق و خوي خود را كنترل كند و كمتر عصباني شود، تعداد ميخهايي كه به ديوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد. پسرك متوجه شد كه آسانتر آنست كه عصباني شدن خودش را كنترل كند تا آنكه ميخها را در ديوار سخت بكوبد.
بالاخره به اين ترتيب روزي رسيد كه پسرك ديگر عادت عصباني شدن را ترك كرده بود و موضوع را به پدرش يادآوري كرد. پدر به او پيشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر روزي كه عصباني نشود، يكي از ميخهايي را كه در طول مدت گذشته به ديوار كوبيده بوده است را از ديوار بيرون بكشد.
روزها گذشت تا بالاخره يك روز پسر جوان به پدرش روكرد و گفت همه ميخها را از ديوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف ديواري كه ميخها بر روي آن كوبيده شده و سپس درآورده بود، برد. پدر رو به پسر كرد و گفت: « دستت درد نكند، كار خوبي انجام دادي ولي به سوراخهايي كه در ديوار به وجود آورده اي نگاه كن !! اين ديوار ديگر هيچوقت ديوار قبلي نخواهد بود. پسرم وقتي تو در حال عصبانيت چيزي را مي گوئي مانند ميخي است كه بر ديوار دل طرف مقابل مي كوبي. تو مي تواني چاقوئي را به شخصي بزني و آن را درآوري، مهم نيست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهي گفت معذرت مي خواهم كه آن كار را كرده ام، زخم چاقو كماكان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. يك زخم فيزیكي به همان بدي يك زخم شفاهي است. دوست ها واقعاً جواهر هاي كميابي هستند ، ............
سعی نکنیم میخی بکوبیم یا چاقویی بزنیم که ............ ......... .....
 
بوسه
انسان با سه بوسه تکميل ميشه:

1- بوسه مادر که با آن پا به عرصه هستي مي گذاريم

2 - بوسه عشق که با اون جون مي گيريم و يک عمر زندگي مي کنيم

3- بوسه خاک که با آن پا به عرصه ابديت می گذاریم

براستي هر سه بوسه زيباست.

به نظر تو دوست خوبم کدومش زيباتره؟؟؟؟؟
 
بیا
بيا با هم در پاییزی عاشقانه
با هم قدم برداريم
با هم
فقط يک خانه مانده
يک ثانيه
يک نفس
یک عشق برای همیشه
بيا
بيا  با من باش
در کنار من
تا من وتو ما بشود
خودم را که دردستانم جاريست بگير
دستانم را بگیر
و قدرت حرکتم را
راستي یه چیزی
خیلی تغییر کرده اي
با وفا و نجيب شده اي
اما می دانم
نمي شود تو را به دست آوردن
افسوس
 
شعر نو شوفري
اهل تهرانم
پيشه‌ام شوفريست
گاه‌گاهي مي‌روم جايي
سوي دوري دور دور
آنجايي كه شهر پيداست
پيكاني دارم بهتر از هر ماشين
رفته بودم سر خط
دو سه تايي مسافر بزنم
روزگارم بد نيست
و حقوقم سر ماه
راست در جيب صاحبخانه است
بچه‌ام بي‌تاب است
و شبي در خواب ديد
كه من بنزي دارم مشكي
الگانس
ناگهان از خواب پريد
با نگاهي نگران
گفت به من
پشت صد بار گذشتن تاكسي‌ها
خواهم مرد
پدري دارم بهتر از مادر من
پدرم شوفر بود
آن زمان گاري بود
و باغي پر عطر يونجه
پشت تهران شهري است
كه زميني دارم
كه ندارد آبي
به سراغ من اگر مي‌آييد
نرم و آهسته كلاچ برداريد
كه مبادا ماشين تنهايي من
خطكي بردارد.
 
 





 
براي آگاهي از تعرفه قيمت ها و سافرش کليک کنيد