Num
12
 همكاري درمجله انديشه فردا :

مطالب خود را به آدرس  زير بفرستيد :

rahe_fardaa@yahoo.com
مسئول نشريه :
گروه راه نرفته
 
 
 
 
*
*
*
 
 
 
 
 
نوشته های خودتونو به آدرس راه فردا بفرستید تا در شماره ی بعدی اندیشه با اسم خودتون قرار داده بشه.
 آدرس اینترنتی:     rahe_fardaa@yahoo.com
شماره ی بعدی اندیشه ماه بعد تقدیم شما خوبان میشود (فعلا اینجوریه!اما ماه های بعد احتمالا هفتگیش میکنم!)   
شماره ی 11 اندیشه: کلیک کنید!
 
***
دوستان عزیز راه نرفته :
با عضویت در گروه بزرگ میعادگاه همه روزه از مطالب خوندنی بهره ببرید
 
***
در صورت تمایل برای همکاری در میعادگاه مطلب مورد نظر خودتونو به آدرس زیر  بفرستید تا همه روزه  نوشته هاتون با آدرس خودتون در پست
 "مطالب ارسالی دوستان – میعاد با شما" به گروه میعادگاه فرستاده بشه   Angel_Miadgah@yahoo.com
.(مسئولیت هر نوشته بر عهده ی فرستنده ش هست)
  :               
 
 
***
 
اگر هم مایل هستید که خودتون جزء mail sender  های گروه باشید
  تماس بگیرید تا Mr. Kaveh راهنماییتون کنه.
 
***
 
دوستای گل میتونید توسط لینک زیر از آخرین بحث میعادگاه که چند روز پیش با نظرات دوستان به اتمام رسید دیدن کنید :
(موضوع:اعتماد در اینترنت)
نظرات و پیشنهادات خودتونو هم به آدرس آنجل بفرستید مرسی .
برای ماه بعد در مورد بحث ها موضوع پیشنهاد بدید
 
***
 
همچنین دوستان عزیزی که مایل هستند در گروه راه نرفته در تهیه و تنظیم مجلات اینترنتی همکاری داشته باشند;
  می تونن با آقای احمدی تماس بگیرند و در افزایش هرچه بیشتر اطلاعات و بهبود  جامعه ی اینترنتی سهیم باشند                  Rahe_narafteh@yahoo.com  
 
نشریات مورد نظر ما:
 
 
***
 
 
این هم وبلاگ گروهیمون که هر روز به روزه :  http://www.rahenarafteh.mihanblog.com
www.news.miadgah.ir  خبر های خوندنی!!
www.join.miadgah.ir     منتظریم!!
 
با تشکر از تمامی دوستانی که به نحوی در دو گروه فعالیت دارند .
 
دوستون داریم
خداحافظ
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
گروه راه نرفته
اندیشه های مذهبی ,ادبی , فرهنگی و عاشقانه
 
 
 
 
مرو ای دوست...
 
 
آسمونی ها با شماهام!
همیشه بهترین هارا خواستم...
از زمینی ها بد ها را دور ریختم!
(نه به این خاطر که خودم را خوب بدانم!
بلکه بدتر از این نشوم!)
بهترین های زمینی را می خواهم! و آن زمینی ها که الان آسمانی هستند...
 
***
 
این محیط و این فضا حس مرا دوچندان می کند
می خواهم برای اندکی پیش شما باشم!
مرا در جمع خود می پذیرید؟
اگر نپذیرید شکایتتان را پیش خدا می کنم!
می خواهم اندکی با شما باشم!
می خواهم درددل کنم!
شمارا می بینم تمام غصه ها را از صفحه ی ذهنم پاک می کنم...
...اما بی وفا نیستم!
همیشه میبینید مرا ...
تنهایی را که هر روز مقدس به دیدارتان می آید...
و هر شب دیگر که حس بی یاوری به قلبش فشار بیاورد...
چه کنم با دل تنها که نشد باور من؟؟؟؟
جسمی را که این جا گذاشتید و رفتید
در عمق خاک مانده برای زمینی ها!(اگر چیزی از آن باقی باشد...)
 
و خودتان بی خیال عالم و آدم
حتی یک شب , رویایتان  را به دل من گذاشتید!
باشد .
می رسیم به هم!(این را مطمئنم!)
 
مرو ای دوست بنشین با من و دل...
بنشین تا برسم مگر به شب موی تو...
تو نباشی چه امیدی به دل خسته ی من؟!
تو که خاموشی بی تو به شام و سحر چه کنم با غم تو؟
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
" زندگی درد عجیبی ست که یک زخمی عاشق دارد ."
 
 
 
                   
   
 
 
 
گروه راه نرفته
اندیشه های علمی,تحقیقی ,  و روانشناسی :
 
 
 
 
 
 
 
Google Office:
 
گوگل بزرگترین غول جست و جوی جهان یک گتم دیگر در جهت راه اندازی یک بسته ی نرم آفزاری آن لاین برداشت که با نرم افزارمایکروسافت  office  شباهت بسیاری دارد .
این شرکت به تازگی نرم افزار پردازش writely  را با spreadsheets ترکیب کرد و سرویس جدیدی به اسمGoogle docs &spreadsheets  راه اندازی کرد که از طریق http://docs.google.com    در دسترس است .
تحلیل گران میگویند این تازه آغاز راه ست و گوگل به طور قطع سرویس های تحت وب بیشتری را عرضه کرده و از این طریق به مقابله با مایکروسفت خواهد پرداخت .
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
فال پرندگان (زیاد صادق نیست!!)
13 مي تا 9 ژوئن -- 23 ارديبهشت تا 19 خرداد

طبیعتاً آرامش طلب است و به آنچه نزدیک قلبشان باشد، نوک می زند. آنها از یک زندگی بسیار عاشقانه لذت می برند و به ندرت از آن خسته می شوند. آنها افرادی بردبار، سازگار، و جذاب هستند. فقدان خشونت در آنها گاهي باعث می شود که قربانی افراد درنده خو شوند.


عقاب

10
ژوئن تا 7 ژوئيه -- 20 خرداد تا 16 تير

شخصیتی بسیار با حترام که خصوصیات رویاپردازی زیادی دارد. آنها هیچوقت به دنبال کارهای بیهوده نمی افتند و با نگاه گیرای خود، مخالفان را سر جایشان مینشانند. آنها قادرند تا از جنبه های ناچیز و مادی انسانیت فراتر روند و بسیار با استعدادند.


بلبل
8
ژوئيه تا 4 آگوست -- 17 تير تا 13 مرداد

معمولاً قبل از اینکه دیده شوند، صدایشان به گوش می رسد. آنها همیشه حرفی برای گفتن دارند. اما بسیار با شنوندگان خود سازگارند. ظاهر غیرگیرای آنها شخصیتی را در خود پنهان دارد که منتظر شکوفایی است.


مرغ ماهيخوار

5
آگوست تا 1 سپتامبر -- 14 مرداد تا 10 شهريور

این هم یک شخصیت رنگی و پر زرق و برق دیگر است که همیشه مشتاق رویارویی است. آنها با سرعتی بسیار زیاد چرخی در اطراف می زنند و علاقه و وابستگی زیادی به آب دارند. بسیار حساس، تیز و باهوشند که باعث می شود شهامت شیرجه زدن در جاهایی را داشته باشند که دیگران حتی از نزدیک شدن به آن بیم دارند.


قو
2
سپتامبر تا 29 سپتامبر -- 11 شهريور تا 7 مهر

قو شخصیتی پیچیده دارد. با اینکه در ظاهر شخصی بسیار آرام و راحت است، در باطن برای سازگار کردن خود با سرعت دنیای مدرن، بسیار پرتلاش است. اگر شخصیت طبیعی دلپذیر آنها برانگیخته شود، ممکن است بسیار خشن و عصبانی شوند.


داركوب

30
سپتامبر تا 27 اكتبر -- 8 مهر تا 5 آبان

شخصیتی خشن و سختکوش با بنیه و طاقت بسیار بالا. با درخواست حمایت دیگران برای ایده ها و اعتقاداتشان هیچ مشکلی ندارند، و برایشان مهم نیست که چقدر گیج و حواسپرت به نظر برسند. با طرز تفکر جانبی خود، برای موشکافی مشکلات و حل آن بسیار مفیدند. اما با شیوه ی زندگی پرسر و صدایشان، ممکن است دوست نداشته باشید که همسایه تان یکی از آنها باشد.



(كسترل )باز كوچك
28
اكتبر تا 24 نوامبر -- 6 آبان تا 3 آذر

ذهن هوشیارشان به آنها این امکان را می دهد که از یک موضوع به موضوع دیگری بپرند، بدون اینکه تمرکزشان به هم بخورد. آنها با اراده بسیار زیادی بر اهداف زندگیشان متمرکز میشوند، و از آنچه که در اطرافشان می گذرد آشفته و مضطرب نمی شوند. اعتماد به توانایی هایشان باعث ميشود به جاهایی صعود کنند که دیگران فقط رویای آن را در سر دارند.



كلاغ سياه

25
نوامبر تا 23 دسامبر -- 4 آذر تا 2 دي

آنها افرادی پر ابهت، گیرا و پر نیرو و مقاوم هستند. آنها از هم طرازان خود بسیار باهوش تر هستند و در حل مشکلات بسیار ماهر و زبر دستند. آنها عاشق رقابتند و از محیط های روباز و وحشی بسیار لذت می برند.



حواصيل

24
دسامبر تا 20 ژانويه -- 3 دي تا 30 دي

افرادی فریبنده و گول زننده هستند. بااینکه ممکن است اکثر اوقات افرادی تنها و منزوی به نظر برسند، اما نیازی به بودن در اجتماعات شلوغ را ندارند. در عبور از مسیر زندگی ممکن است در باتلاق هم گرفتار آیند، اما آنقدر مستحکم و استوار هستند تا با این مشکلات کنار آیند. طبیعت نامطمئن آنها باعث می شود که همواره به دنبال تحسین و تمجید اطرافیان باشند
 
پير فرما - Pierre de Fermat
 
 
کليه شکلکهای مخفی و غير مخفی ياهو مسنجر
در این نرم افزار کوچک کلیه شکلکهای مخفی و غیر مخفی یاهو به نحوی بسیار ساده و کاربردی وجود دارد.در هنگام چت کردن می توانید این نرم افزار را باز نگه دارید و از شکلک های آن استفاده کنید .این نرم افزار به گونه ای است که یک جدول کوچک در پایین نرم افزار برای شما باز می کند و شما با زدن هر شکلکی که دوست دارید کدهای یاهوی آن شکلک در پایین نشان داده می شود و می توانید آنها را کپی کرده و برای دوستتان بفرستید.یک گزینه دیگر نیز و جود دارد که شما با هر کی که چت می کنید می توانید آن را مستقیما به طرف مقابل خود بفرستید و دیگر نیازی به کپی و جایگذاری کردن کدهای مربوطه ندارید.این نرم افزار بسیار کوچک در تمام ویندوزها و ورزنهای یاهو کار می کند و نیازی به پسورد ادمین نیز ندارد.
 
 
 
 
 
 
 
 
گروه راه نرفته
وبلاگ  راه نرفته : www.Rahenarafteh.com
اندیشه های هنری ,سینما و طنز
 
طفل کوچک و هوش بزرگ:
 
پیشوای دانشمندان جهان شیخ الرئیس ابوعلی سینا (373-427)
یک روز طفلی را در دکان آهنگری دید که از آهنگر آتش میطلبید و چیزی که آتش را در آن بگذارد همراه نداشت .
آهنگر از طفل پرسید:" آتش هست ;اما چگونه آن را بر می داری؟
طفل قدری تامل کرد و سپس خم شد و مشتی خاک خشک بر کف دست خود گسترد و آنگاه همان دست را به طرف آهنگر دراز کرد و گفت :آتش را در این بگذار!"
 
ابن سینا از هوش آن کودک متعجب شد و در صدد تربیت او بر آمد و به تعلیم وی همت گماشت.
تا انجا که یکی از فاضل تریت شاگردان او به شمار رفت و در جمله فلاسفه ی اسلام شهرت یافت.
این طفل "ابوالحسن بهمنیار دیلمی"  نویسنده ی کتاب "مباحث" و "البهجه و السعاده" است که در سال 458 وفات کرده است.
 
 
 
 
 
دو  wallpaper برای شما:
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
وقتي مردان مي گويند ... يعنی ...
براي من فرقي نميكنه ديوار آشپزخونه چه رنگي باشه .
يعني : تا وقتي كه آبي، سبز، زرد، صورتي، مشكي، يشمي، خاكستري، عنابي، سفيد و ... نباشه اشكالي نداره .
اين يه كار، مردونه است .
يعني : تو اين كار هيچ منطق درستي نيست و تو هم سعي نكن دليلي برايش پيدا كني.
ميخواهي تو درست كردن شام كمكت كنم؟
يعني : پس چي شد اين شام ؟ چرا رو ميز آماده نيست ؟
چه فكر خوبي !
يعني : اين كار شدني نيست و من كل روز رو برات كركري مي خونم وحالت رو مي گيرم .
بله عزيزم يا حتما حتما
يعني : اين يكي اصلا معني نداره و چون شرطي شده ام از دهنم پريده .
زنم منو درك نميكنه !
يعني : همه قصه ها و خاطره هاي منو شنيده و ديگه خسته شده .
ماجرايش طولانيه و سر فرصت برات تعريف مي كنم .
يعني : اصلا خودم هم نفهميدم چي شد .
من اخيرا" خيلي ورزش مي كنم .
يعني : باتري كنترل از راه دور تلويزيون تمام شده.
دسپتخت تو مثل دستپخت مادر مرحومم مي مونه.
يعني : تو هم كه غذا رو مي سوزوني.
كمي استراحت كن عزيزم خسته شدي!
يعني : بابا اين جارو برقي رو خاموش كن مي خوام فيلم ببينم.
چه جالب!
يعني : آخ كه چقدر حرف مي زني!
عزيزم ماديات در عشق ما هيچ نقشي نداره !!
يعني : باز سالگرد ازدواجمون رو فراموش كردم و كادو نخريدم.
اين واقعا" فيلم خوبيه !
يعني : تو اين فيلم پر از بكش بكش و بزن بزن و ماشين سواريه.
اين يه كار زنونه است!!
يعني : اين كار سخت كثيف و بي جيره و مواجب است.
با من ازدواج مي كني؟
يعني : رخت چركهام تلنبار شده و كسي نيست دكمه هاي پيرهنم رو بدوزه؟
تو كه مي دوني من چه حافظه ي بدي دارم!!
يعني : من شعري رو كه كلاس سوم ابتدايي خوندم از حفظم نمره ماشينم رو كه سالها پيش فروختم ازبرم و ... اما تاريخ تولد تو رو يادم رفته
من براي اين كارم دليل دارم !!
يعني : بذار فكر كنم ببينم چه دليلي مي تونم براي اين كارم پيدا كنم .
منظورت چيه؟ تو كه لباس داري؟
يعني : يادت رفته چهار سال پيش براي خودت لباس خريدي؟
دلم برات تنگ شده!!
...يعني : نمي تونم جورابامو پيدا كنم. بچه ها گشنشونه و ...
ما تو كار خونه با هم مشاركت مي كنيم!!
يعني : من ريخت و پاش مي كنم او جمع و جور مي كند.

صداي زنگ چت :
اهل تهرانم روزگارم بد نيست. پنتيوم 4 دارم خرده هوشي سر سوزن ذوقي.
VGA اي دارم توپ از برگ درخت. CPU سريع تر از آب روان. من PM بازم. مسجدم در چت روم. جانمازم كيبورد. مهرم ماوس. Background سجاده ي من. من وضو با روش HTTP مي گيرم. اهل تهرانم پيشه ام چت بازيست. گاه گاه تروجاني مي سازم با VB. مي فروشم به شما تا به آواز خوش "Its now safe" دل مردم شكنيد. سنگ با تروجانم آب است. اهل تهرانم ...

جایزه پا در دهان
اهدای این جایزه اولین بار در سال 93 آغاز شد و هر سال به گیج کننده ترین حرف تعلق می گیرد : امسال برنده آن وزیر دفاع ایالات متحده دونالد رامسفلدبود.
متن سخنان رامسفلد:
"گزارشگرانی که می گویند چیزی اتفاق نیفتاده همیشه برای من جالب بوده اند. زیرا تا آنجا که ما می دانیم چیزهای شناخته شده شناخته شده هستند.ماچیز هایی که می دانیم، می دانیم . ما همچنین می دانیم
چیزهای ناشناخته ای وجود دارند که شناخته شده هستند یعنی اینکه ما میدانیم چیزهایی هستند که ما نمی دانیم.اما همچنان چیز های نا شناخته، ناشناخته مانده اند-آنهایی که ما نمی دانیم نمیدانیم."
 
 
 
 
گروه راه نرفته
اندیشه ها
 
 
دوستان اندیشه   : محمد – سارا – لیلانا – پروانه – مریم – هاینا-
شبنم – و مهمون اندیشه :پسر تنها
 
 
اندیشه ی من...
 
 
دنیای عجیبیه!
گاهی وقتا از فرط تعجب آدم ...
همه چیز(یا حد اقل بیشتر چیز ها)وارونه ست!!
خیلی چیزها رو اگه باهم مقایسه کنیم احساس غم و نا امیدی بهمون دست میده...
مطمئنا کم تر پیش میاد کسی اهل مقایسه باشه...
آخه گاهی این مقایسه ها واسه بعضی ها دردناکه!! و تحملش سخت!
چون میدونن ضرر میکنن!
مطمئنا همه نمی تونن درک کنن که یه زن تنها تو یه خونه ی کاهگلی که هر لحظه ممکنه رو سر خودشو بچه هاش خراب شه چه وضعی داره...
 
***
آره...اینجوریه...یکی به نون شب محتاج و یکی از فرط بی عاری و دارا بودن نمیدونه چه کنه!!
***
این یه تراژدی ست...کاریش هم نمیشه کرد...
فقط میتونیم در حد توانمون کاری انجام بدیم و امیدوار باشیم که جامعه مون بهتر شه...
اما دیدن بعضی چیزها واقعا دردناکه ... قلب آدم به درد میاد...
خوشحالم که بازهم کسانی هستند که درک کنند که من چی می گم!...
 
 
 
 
 
 
اندیشه ی دوستان...
 
comment  خودتونو به آدرس زیر بفرستید :
چقدر بده كه عادت كرديم به جاي نگاه كردن به خودمون ، ديگران رو ببينيم و هر روزمون رو با ايراد گرفتن از اين و اون به پايان مي رسونيم . تا حالا زياد به اين موضوع فكر نكرديم ، چون از بس سرگرم زندگي هاي ديگران هستيم ، كمتر شده به خودمون هم سري بزنيم كه اصلا كي هستيم ، چي كارا مي كنيم ، آيا مايي كه واسه ديگران ، ديگران هستيم از نظر اونها ايرادي نداريم ؟
توي خيابون كه رد مي شيم از عابرا ايراد مي گيريم ، با دوستان كه بيرون مي ريم ، اين  و اون رو مسخره مي كنيم ، پشت سر فاميل حرف در مي ياريم ، به تيپ  و قيافه ديگران مي خنديم ، تازه اونم مواردي كه ما خا انجامشون مي ديم !
يادمون رفته هر آدمي خصوصيات ،توانايي ها و علايق خاص خودش رو داره و ايراد گرفتن از ديگران هنري نيست كه به اون بنازيم ، بلكه هنر اينه كه هر كسي رو همونطوري كه هست بپذيريم. اتفاقاً همين توجه زيادي به ديگران فرصت دقيق شدن در خودمون رو از ما گرفته ، شايد دليلش اين باشه كه با خودمون صادق نبوديم .
بارها به ساده ترين مسائل ديگران خنديديم در حالي كه در اون زمينه و چيزهاي ديگه ، چند پله عقب تر بوديم. در مقام قضاوت هميشه بقيه يه ايرادي از نظر ما دارن ، حتتي از زياد خوب بودن ديگران هم ايراد گرفتيم . مثلا به خوب درس خوندن ، بچه خرخون مي گيم يا به آدمهايي كه دنبال خلاف نبودن با تمسخر بچه مثبت مي گيم . جالب اينه گاهي عيناً كارهايي كه ديگران رو مسخره كرديم ، انجام داديم ، اما چون ديگران نبوديم ، به خودمون اشكال نگرفتيم .
بهتر نيست به جاي اين همه توجه زيادي به ديگران و سعي در ارشاد و راهنمايي اونها يكم هم به خودمون فكر كنيم و به جاي نقدهاي غير منصفانه اونها ، خودمون رو نقد منصفانه كنيم .
بارها شده به خاطر همين فرهنگ ايرادهاي نا به جا و فضولي توي زندگي هاي ديگران ، خيلي چيزهاي زيبا رو صورت زشتي داديم و خودمون رو از استفاده از اونها محروم كرديم ، باعث خييلي از سوء ضن ها شديم ، به بي اعتمادي دامن زديم و خلاصه بازنده واقعي اين بازي ما بوديم.
اما خوبي اين بازي ، برخلاف موارد ديگه اي كه مطرح كردم اين يكي مي شه راحت تر بهش پايان داد ، پس سعي كنيم هر چه زودتر صوت پايانش رو بزنيم و كلاه خودمون رو بگيريم كه باد نبره !
 
 
 
 
 
 
 
 
 

دو خط موازى زاييـده شدند . پسركى در كلاس درس آنها را روى كاغذ كشيد. آن وقت دو ‏خط موازىچشمشــان به هم افتاد. و در همان يك نگاه قلبشـان تپيـد. و مهر يكديگر را در ‏سينه جاي دادند. خط اولى گفت:ما مى توانيم زندگي خوبي داشته باشيم. و خط دومي ‏از هيجان لــرزيد. خط اولـي گفت: و خانه اى داشته باشيم در يك صفحه دنج كـاغذ
.
من روزها كار ميكنم. مي توانم بروم خط كنار يك جاده دور افتاده و متروك شوم ،يا خط كنار ‏يك نردبام. خط دومي گفت: من هم مي توانم خط كنار يك گلدان چهار گوش گل سرخ ‏شوم ،يا خط يك نيمكت خالي در يك پارك كوچك و خـــلوت
.
خط اولــي گفت: چه شغل شاعـــرانه اى. و حتمأ زندگي خوشي خواهيــم داشـت
.
در همين لحظه معلم فرياد زد: دو خط موازي هرگز به هم نمىرسند و بچه ها تكرار ‏كردند: دو خط موازي هيچ وقت به هم نمي رسند
.
دو خط موازي لـرزيدند. به همديگــر نگـاه كردند. و خط دومي پقي زد زير گريـه
.
خط اولي گفت: نه اين امكان ندارد . حتمأ يك راهي پيدا ميشود .خط دومي گفت: ‏شنيدي كه چه گفتند؟ هيچ راهي وجود ندارد. ما هيچ وقت به هم نمي رسيم. و دوباره ‏زد زير گريه. خط اولي گفت: نبايد نا اميد شد. ما از اين صفحه كاغذ خارج مي شويم و ‏دنيا را زير پا مي گذاريم. بالاخره كسي پيدا ميشود كه مشكل ما را حل كند. خط دومي ‏آرام گرفت. و اندوهناك از صفحه كاغذ بيرون خزيد. از زيردر كلاس گذشتند. و وارد حياط ‏شدند. و از آن لحظه به بعد سفرهاي دو خط موازي شروع شد. آنها از دشتها ‏گذشتند ..... ، از صحراهاي سوزان ..... ، از كوههاي بلند ..... ، از دره هاي عميق .......، ‏از درياها ....... ،از شهرهاي شلوغ
.....
سالها گذشت ؛
و آنها دانشمندان زيادي را ملاقات كردند. رياضيدان به آنها گفت: اين محال است.هيچ ‏فرمولي شما را به هم نخواهد رساند. شما همه چيز را خراب ميكنيد. فيزيكدان گفت: ‏بگذاريد از همين الآن نا اميدتان كنم. اگر مي شد قوانين طبيعت را ناديده گرفت، ديگر ‏دانشي به نام فيزيك وجود نداشت. پزشك گفت: از من كاري ساخته نيست، دردتان بي ‏درمان است. شيمي دان گفت: شما دو عنصر غير قابل تركيب هستيد. اگر قرار باشد با ‏يكديگر تركيب شويد ، همه مواد خواص خود را از دست خواهند داد. ستاره شناس ‏گفت: شما خودخواه ترين موجودات روي زمين هستيد. رسيدن شما به هم مساوي ‏است با نابودي جهان. دنيا كن فيكون مي شود . سيـارات از مدار خارج مي شوند. كرات با ‏هم تصادم ميكنند. نظام دنيا از هم مي پاشد . چون شما يك قانون بزرگ را نقض كرده ‏ايد. فيلسوف گفت: متاسفم... جمع نقيضين محــال است
.
و بالآخره به كودكي رسيدند. كودك فقط سه جمله گفت: شما به هم ميرسيد. نه در ‏دنياى واقعيات. آن را در دنياى ديگري جستجو كنيد...... دو خط موازي او را هم ترك كردند. ‏و باز هم به سفرهايشان ادامه دادند. اما حالا يك چيز داشت در وجودشان شكل ميگرفت. ‏‏«آنها كم كم ميل به هم رسيدن را از دست ميدادند.» خط اولي گفت: اين بي ‏معني است. خط دومي گفت:چي بي معني است؟ خط اولي گفت:اين كه به هم ‏برسيم. خط دومي گفت: من هم همينطور فكر ميكــنم. و آنها به راهشان ادامه دادند
.
يك روز به يك دشت رسيدند. يك نقاش ميان سبزه ها ايستاده بودو نقاشي ميكرد.خط ‏اولي گفت:بيـا وارد آن بوم نقاشــي شويم و از اين آوارگي نجات پيــدا كنيم
.
خط دومي گفت: شايد ما هيچوقت نبايد از آن صفحه كاغذ بيرون مي آمديم. خط اولي ‏گفت:در آن بوم نقاشي حتمأ آرامش خواهيم يافت. و آن دو وارد دشت شـدند.روي دست ‏نقاش رفتند و بعد روي قلمش. نقاش فكري كرد و قلمش را حركت داد
.
و آنها دو ريل قطار شدند كه از دشتي مي گذشت. و آنجا كه خورشيد سرخ آرام آرام ‏پايين مي رفت ، سر دو خط موازي عاشقانه به هم ميرسيد‏
 
 
 
 
  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 
 
 
 
اگه عاشق کسی شدی!...!
شکسپير:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره
 
اگه برگشت كه ماله توئه
اگر برنگشت، سم كه داري، خودتو بکش!
 
خوشبين:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب بزار بره
 
 نگران نباش، حتماً بر مي گرده
 شکاک:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره....
 اگه برگشت، ازش بپرس چرا؟
 
ناشکيبا:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره...

اگه تو يه مدتي برنگشت، فراموشش کن
 
صبور:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره...

اگه برنگشت، اونقدر صبر کن تا برگرده
 
خوشگذران:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره...

وقتي برگشت، اگه هنوز عاشقش هستي،
دوباره ولش کن بره
دوباره....
 
فعال دفاع از حقوق حيوانات:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره...
 درواقع همه موجودات زنده حق دارن که آزاد باشن
 
وکلا:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره...
 بند 1-a از پاراگراف 13a-1 بند الحاقي دوم از
" قانون آزادي ازدواج" به طور صريح مي گويد که ...
 
بيل گيتس:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره...
اگه برگشت، من فکر مي کنم که مي تونيم براي نصب مجددش يه هزينه هايي رو پرداخت کنيم
البته بهش بگو که بايد خودشو بهتر کنه
 
زيست شناس:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره...
حتما" متحول مي شه!
 
آمارشناسان:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره...
اگه اونم عاشق تو باشه، احتمال بازگشتش زياده،
اگر عاشق تو نباشه، به هر حال توزيع
Weibull و رابطه شما غير محتمله !
 
فروشنده:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره...
 اگه برگشت، قرارداد ببند،
اگه برنگشت، چه خوب، "بعدي!"
 
طرفداران آرنولد:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره...
 "حتماً بر مي گرده"
 
 نماينده بيمه:
اگه عاشق كسي شدي،
 بهش برنامه رو نشون بده،
اگه برگشت، ثبت نامش کن،
اگه برنگشت، پي گيرش شو و هيچ وقت بي خيال نشو
 
 فيزيکدان:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره..
.
 اگه برگشت، اين قانون جاذبه است
 
 رياضيدان:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره...
 اگه برگشت که 1+1 = 2 (خيلي ساده اس)
اگه بر نگشت،
Y=2X-log (0.46Y^2+(cos(52/34X))x 5Y^(- 0.5)c)
مقدار ثابت زمان بي نهايت بازگشته.
 
مدل امروزي:
اگه عاشق كسي شدي،
بهش نچسب، بزار بره...

اگه برگشت، كه مال توئه!
اگه برنگشت پيداش کن و بکشش!! يا به اداره مهاجرت خبر بده که اون مهاجر غير قانونيه
 
:  برنامه نويس ++c

If (you-love (m_she))
m_she.free ()
if (m_she == NULL)
m_she = new CShe;
صفحه دوست داشتنی
سعی کن اون عاشق تو بشه
اگر عاشق کسی شدی
بهش نچسب بذار بره...
 
 
 
 
 
 
 
 
 
منم تنها گل بهارم
...
بيا کنارم
اره تنهام اما با تو زندگي زجره برام
نمي گم دوست نداشتم
اعترافم اينه که يه جورايي عاشقت بودم
اما بد جوري گذاشتي رفتي
...
منو تنها گذاشتي
...تنهايي سخته به خدا
يادته اون روزه سرده زمستون
منو تو تنها
زيره بارون
يه قولايي داديم به هم ديگه
نمي دونم
شايد يادت رفته باشه
...
قول داديم با هم باشيم
...
يار هم
اما ديدي انگار همين ديروز بود و
مثه باد رها شد ورفت
 
اولش گفتم مي ترسم
گفتي عاشق ترسو نيست
...
گفتم از تب عشق دارم ديونه مي شم
گفتي اين عشق
حقيقي نيست
...
گفتم با خودم
ببين اين يار منه
از همه ي عاشقا اين عاشق تره
خدايا شکرت که اين مجنون مال منه
...
گفتم اگه يه روز برم
برم و تنهات بذارم
چه مي کني؟
گفتي ميرم که تا ابد خوشبخت بموني
...
گفتم اگه فهميد ي با کس ديگم
چه مي کني؟
گفتي فقط بهت ميگم
مواظب باش گول نخوري
...
گفتم اگه بدوني عاشقتم برات مي ميرم
يه لحظه بدونه تو حتي نمي تونم بمونم
اما
از يه درد بزرگ رنج مي برم
دردم اينه که نمي تو نم به همه بگم  عاشقتم
اون وقت بگو
چه مي کني؟
گفتي عشق پنهوني قشنگه
همين که من مي دونم کافيه
...
باره اخر گفتم
بذار برم
نمي تونم با اين درد بمونم
گفتي برو اما
بدون عاشقانه دوست دارم
...
گفتم و
گريه کردم و
به عشق تو سوختم
من تو رو
مي پرستيدم و
به درد تو ساختم
...
روزگار گذشت
گذشت و
زمان فراموش شد
اما عشق من نه
...
من هنوز من بودم و تو
...
اه اه اه
که تو نبودي ان عشق ديرينه ي من
مهربانم رفتي
خدا به همراهت
...
اما بدان
که من بودم ان شيرين دل سوخته ات
 
نه تو فرهاد قصه هاي من
...
 
 
 
 
 
 
 
قرارمون این نبود که بی خبر بری
این نبود که زیر درخت سرو روی نیمکت سرد تنها بمونم
 
قرار بود بر بلندای بنفش دست در دست یکدیگر به پرواز در آییم
و نمی دانستم که چه زود یادم  را به باد میسپاری و فراموش میشم
قرارمون این نبود
از هجوم نگاهت دیوار ترک بر می دارد ..................شمع بر خود میلرزد...................و جویبار از حرکت باز می ایستد
 
 
 
 
 
 
 
salam be tamamie dostan va hamchenin modir goroh
 
tarke nafs zendegi haghighi ast .
dar in zendegi hich chiz nemikhahim hich arezoi nadarim va chizi ra doa nemikonim balke az tamame chizhai ke eradeye elahi baraye ma pish miavarad masror mishavim.
in noe zendegi zendegi tekyey kodak be madari sarasar mehvarz ast madari ke az tamame hameye nyazhaye farzandanash ra hata pas az an ke ehsas mishavad faraham mikonad
 
 
این هم مهمون این شماره ی نشریه اندیشه فردا
با تشکر
 
Boy_...
برای تنها عشقم تینا...
سلام به شما دوستان گروه راه نرفته با آرزوی موفقیت واستون
من پسری تنهام این رو برای عشقی نوشتم که حالا از من  دوره...شاید اون سر این کره ی خاکی...
موفق باشید
with you there  & me here
 
i have no one
to discuss little things with
like how the dew feels on the grass
or big things like
what,s going on in the world
i have been lonely
talking & thinking to my self
i now realize how essential it is
to have some one
to share one self with
 
 
 
 
 
 
 
 
دوستون داریم
خداحافظ