18
   
نشريه شميم يار تلاشي است براي ابراز عشق و ارادت به محضر با عظمت مولا آقا امام زمان (عج) . شميم يار ميزبان مطالب شماست . شما مي توانيد نوشته هاي نثر ، شعر ، حكايات ، نكته ها ، احاديث ، نقدها ، نشانه ها و هر مطلبي با زمينه ارادت و آشنايي بيشتر با مهدي موعود (عج) را به آدرس زير بفرستيد تا در اين نشريه قرار داده شده و در گروه راه نرفته منتشر كنيم .
shamim_magazine@yahoo.com
ما كه خود را منتظر و دوست دار حضرت صاحب الزمان (عج) مي دانيم چقدر در عمل انتظار مي كشيم ؟ و چقدر در اين باره فكر مي كنيم . شميم يار كوششي است براي انديشه ، تفكر و ... تا گامي كوچك در جهت شناخت مولا برداريم و بنا به احاديث ائمه اطهار به مرگ جاهليت نميريم .
  
 مسئول نشریه شمیم یار                      khoshzogh1446@yahoo.com
به نام لحظه های بودن
مدتی است که مردم زیاد گل نرگس رو می خرند
یعنی خبری شده؟
یعنی  ممکنه آقام همین روز ها ظهور کنه؟؟؟
                                        نگار خوش ذوقz.h.g.a
باورم نمی شه.....  www.negarkhoshzogh..blogfa.com
شمیم یار             http://shamim110.mihanblog.com        
 از طرف دوست گلم مهتاب جون                         Mahtab_t_444@yahoo.com
 (مهدى (عليه السلام) و قرآن)
    الف) همپاى قرآن:
اينكه
پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در سفارش مشهور خويش فرمود: «انى تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتى ما ان تمسّكتم بهما لن تضلّوا ابداً»([5] [5] ) و بدين سان بر همپايى و همراهى خاندان خويش سلام اللّه عليهم با قرآن كريم، تأكيد نمود، دلالت بر اين دارد كه در زمان ما، كتاب خدا قرآن كريم جز در كنار مهدى آل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) كه يگانه ذخيره و باقيمانده اين دودمان پاك است، كتاب هدايت انسانها نتواند بود و از گمراهى و سرگردانى مردم، جلوگيرى نتواند كرد.
 و نيز اينكه رسولخدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «علىّ مع القرآن و القرآن مع علىّ لايفترقان حتى يردا على الحوض»([6] [6] ) با توجه به اينكه در اين عصر، وصايت و وراثت حضرت على(عليه السلام) در همه مقامات ولايتى و شئونات هدايتى اش تنها از آن حضرت مهدى (عليه السلام)مى باشد، بر چنين همراهى و همپايى و معيّتى، بين او و قرآن نيز دلالت دارد.
   ب) شريك قرآن:

 همه ائمه بزرگوار، «شركاء قرآن كريم» شمرده شده اند([7] [7] ) چنانكه بطور ويژه در يكى از زيارتهاى مخصوصه حضرت مهدى (عليه السلام) با تعبير «السلام عليك يا شريك القرآن» از ايشان ياد شده است.
   
ج) تلاوت كننده و ترجمان قرآن
:
 از آن رو
كه تلاوت آيات كتاب خدا بهترين وسيله انس باخداست، و براى مقرّبان درگاه حق هيچ لذّتى بالاتر از خواندن قرآن و تدبّر در آن نيست، حضرت مهدى (عليه السلام) كه در اين دوران والاترين درجات انس و بالاترين مقامات قرب الى اللّه را داراست، شايسته ترين كسى است كه به عنوانِ «يا تالِىَ كتابِ اللّه و ترجمانَه»([8] [8] ) مى تواند مورد خطاب قرار گيرد. 

  د) قرائت كننده و تفسيرگر قرآن:
   براى قرائت و
تفسير قرآن كريم چه كسى شايسته تر از حضرت مهدى(عليه السلام)است كه در اين زمان «چراغ هدايت» و «حامل علوم قرآن» و «نگاهبان گنجينه دانش الهى» و «حافظ سرّ خدا» تنها اوست و «امانات نبوّت» و «وديعت هاى رسالت» در اين عصر تنها به او سپرده شده است؟([9] [9] ) اوست كه قرآن را چونان كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و على (عليه السلام)قرائت مى كردند، قرائت مى كند و آنچنان كه خداى محمد و على (عليهما السلام)مى پسندد و مقرر فرموده است، تفسير مى نمايد.
           
      «السلام عليك حين تقرء و تبيّن»([10] [10] ).

 چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنيدن***به رخت نظاره كردن، سخن خدا شنيدن  

    هـ ) تعليم دهنده احكام قرآن
:
            
     ... صاحب الزّمان و مُظهر الايمان و مُلقِّن احكام القرآن...([11] [11] )
                 «سلام خدا بر صاحب الزمان و آشكار كننده ايمان و تلقين و تعليم دهنده احكام قرآن.»

    و) احياگر قرآن:

 
در آخر الزمان كه سنّت هاى قرآنى به فراموشى سپرده شده و بسيارى از معارف اين كتاب الهى از سوى كژ انديشان به تحريف و تبديل كشيده شده و حيات و حيات آفرينى آياتش، در حصار جهل و هوس دنيا پرستان ناديده گرفته شده است، مهدى (عليه السلام)مى آيد تا احياگر اين معجزه جاويد باشد و اسلام و مسلمين را در پرتو انوار فروزان آن جانى
تازه بخشد.
«اللهمّ جدّد به ما امتحى من دينك و أحىِ به ما بُدّلَ من كتابك و أظهر به غُيّر من حكمك».([12] [12] ) «خدايا از دينت آنچه به نابودى گراييده بوسيله او تجديد فرما. و از كتابت آنچه دگرگونى و تبديل پذيرفته بوسيله او احيا كن. و از احكامت آنچه را كه تغيير يافته بوسيله او آشكار گردان.»
   از طرف دوستمون آقا مرتضیAb_ayeneh@yahoo.com                             
 السلام علیک یا ابا صالح المهدی5
انت منذر و لگل امه هاد.............
ای پیامبر تو ترساننده ای و برای هر قومی هدایتگری است
بحث هدایت یکی از مسایلی است که اساس و پایه قران کریم بلکه علت ارسال رسولان بر این پایه استوار است ... سوره مبارکه بقره در اولین ایبه شریفه خود که بعد از حمد قرار دارد بر این اصل تکیه
کند
ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین.........
همانا این کتاب که هیچ تریدی در آن نیست هدایتی برای پرهیزگاران است............
یکی از اسماءالله الحسنی اسم هادی است خداوند همه خلقت را توام با ایجاد هدایت نیز میکند  چنانکه وقتی فرعون از جناب موسی (ع) می پرسد که پروردگار شما کیست ؟ پاسخ میدهد : پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی شایستگی را به هر موجودی که خلق میکند می بخشد آنگاه او را هدایت میکند
و ه
دایت بر دو نوع است : هدایت تکوینی که جهان هستی مملو و مشحون از آن است مانند تبدیل یک دانه به یک درخت و یا یک نطفه به یک موجود بدون اینکه کسی او را از بیرونش هدایت کند و هدایتی دیگر که تشریعی است و متعلق به موجودی است که اولا صاحب اختیار باشد و ثالثا به تنهایی قادر به تحصیل کمال نباشد  به همین دلیل است که بعثت انبیا و نزول کتابهای آسمانی معنا پیدا میکند...............

اسم هادی  یا هدایت کننده نیاز به هدایت شونده دارد و اولین هدایتگر یا هادی خود خداوند است اما تجلی این اسم در انسانهایی است که ما به آنها پیامبر یا امام میگوییم پس اولین مرحله هدایت بر اولیاء واقع میشود تا در پرتو نور آن هدایت خود هادی و هدایتگر باشند و آیه ای که در صدر کلام نوشتم موید همین مطلب است .....زیرا هیچکس قادر نیست چیزی را که ندارد ببخشد و به دیگران عطا کند پس خداوند خود اولین هادی و اولیاء اولین مهدیون هستند و مهدی آل محمد را مهدی میگوییم چون مرتبه هدایت به ایشان ختم میشود و تا کسی خود
مهدی نباشد قادر به هادی بودن و هدایت کردن نیست .
در این باره انشاالله بیشتر توضیح خواهم داد

اللهم ارنا الطلعه الرشیده والغره الحمیده
 
 از طرف دوست با محبتم ناهید عزیزم       nahid_khanomii@yahoo.com 
 گفتگویی با آقا
راستش را به ما نگفتند یا لا اقل همه ی راست را به ما نگفتند.
گفتند:تو که بیایی خون به پا می کنی,جوی خون به راه می اندازی و از کشته ,پشته می سازی و ما را از ظهور تو تر ساندند.درست مثل اینکه حادثه ای به شیرینی تولد را کتمان کنند و تنها از درد زادن بگویند.ما از همان کودکی تو را دوست داشتیم.با همه فطرتمان به تو عشق می ورزیدیم و,با همه ی وجودمان بی تاب آمدنت بودیم.عشق تو با سرشت ما عجین شده بود و آمدنت,طبیعی ترین و شیرین ترین نیازمان بود.اما...اما کسی به ما نگفتکه چه گلستانی می شود جهان ,وقتی که تو بیایی.همه,پیش از آنکه نگاه مهر گستر و دستهای عاطفه تو را توصیف کنند,شمشیر تو را نشانمان دادند.آری ,برای اینکه گل ها و نهال ها رشد کنند, بایدعلف های هرز را وجین کرد. و این جز با داسی برنده و سهمگین,ممکن نیست آری برای اینکه عدالت به کرسی بنشیند,هر چه سریر ستم آلوده یسلطنت را باید واژگون کرد و به دست نابودی سپرد.واینها همه همان معجزه ای است که تنها از دست تو بر می آیدو با دست تو محقق می شود.اما مگر نه اینکه اینها همه مقدمه است برای رسیدن به بهشتی که تو بانی آنی.آن بهشت را کسی برای ما ترسیم نکرد.کسی به ما نگفت که ان ساحل امید که در پس این دریای خون نشسته است ,چگونه ساحلی است؟!کسی به ما نگفت که وقتی تو بیایی:پرندگان در آشیانه های خود جشن می گیرند و ماهیان دریا شادمان می شوند.
و چشمه ساران می جوشند و زمین چندین برابر محصول خویش را عرضه می کند.به ما نگفتند که وقتی تو بیایی:دلهای بندگان را آکنده از عبادت و اطاعت می کنی و عدالت بر همه جا دامن می گسترد وخدا به واسطه تو دروغ را ریشه کن می کند و خوی ستمگری و درندگی را محو می سازد و طوق ذلت وبردگی را از گردن خلایق بر می دارد.به ما نگفتند که وقتی تو بیایی:ساکنان زمین و آسمان به تو عشق می ورزند,آسمان بارانش را فرو می فرستد,زمین,گیاهان خود را می رو یاند...و زندگان ارزو می کنندکه کاش مردگانشان زنده بودند و عدل و ارامش حقیقی را می دیدند که خداوند چگونه بر کاتش را بر اهل زمین فرو می فرستد.به ما نگفتند که وقتی تو بیایی: همه امت به آغوش تو پناه می آورند.همانند زنبوران عسل به ملکه خویش .و تو عدالت را ان طور که باید و شاید در پهنه ی جهان می گستری و خفته ای را بیدار نمی کنی و خونی را نمی ریزیبه ما نگفتند که وقتی تو بیایی:هیچ کس فقیر نمی ماند و مردم برای صدقه دادن به دنبال نیازمند می گردند و پیدا نمی کنند. مال را به هر که عرضه میکنند میگوید :بی نیازم.ای محبوب ازلی و ای معشوق آسمانی!ما بی آنکه مختصات آن بهشت مو عود را بدانیم و مدینه ی فاضله حضور تو را بشناسیم تو را دوست می داشتیم و به تو عشق می ورزیدیم.که عشق تو با سرشتها عجین شده بود و امدنت طبیعی ترین و شیرین ترین نیازمان بود.
ظهور تو بی تردید بزرگترین جشن عالم خواهد بود و عاقبت جهان را ختم به خیر خواهد کرد.
 
آف های شما دوستان گلم
 هرگز چشمانتان را براي كسي كه معني نگاهتان را نمي فهمد گريان نكنيد بياييد كاري بكنيم كه تك زنگ آشنائيمان تا ابد بطول انجامد ودستهايمان آينه قلبي رانشكند،نگين چشمي را لبريز از اشك نكند و كاخ آرزويي را در هم نريزد.چرا هر وقت اشتباهي ميكنيم بعد فكر ميكنيم كه چه كرديم و چرا اين گونه شدو بايد دانست هر اشتباهي دل را شاد نمي كند.
 زیر پلکت سایه بانم میدهی؟ سوختم آیا پناهم میدهی؟ آتشی افتاده برجان و دلم ، قطره آبی بر لبانم میدهی؟ میهمان جان جانان گر شوم، میزبانی را نشانم میدهی؟ تا بیاسایم دمی درپای عشق، زیرچترت سرپناهم میدهی؟ ای جواب پرسش بی پاسخم، عشق را آیا نشانم میدهی؟ رو مگردان نازنین با گوشه چشمت بگو درشرار چهره ات یک بوسه گاهم میدهی؟
غروب شد خورشید رفت آفتابگردان دنبال خورشید می گشت ناگهان ستاره ای چشمک زد آفتابگردان سرش را پایین انداخت آری.... گل ها هیچ وقت خیانت نمی کنند....
برای باغبان یاس آفریدن علی را اشجع الناس آفریدند وفاداری و مردی و شجاعت یکی کردند و عباس آفریدند
جان را گرفته­ام به سر دست و آمدم از کوره راه­های بلا ایها العزیز وادی به وادی آمده­ام از درت مران وا کن دری به روی گدا ایها العزیز چیزی که از بزرگی تو کم نمی­شود این کاسه را ... فاوف لنا... ایها العزیز خالی­تر از دو چشم من، این جان نیمه جان محتاج یک نگاه تو یا ایها العزیز ـ ما ـ جان و مال باخته­گان را رها مکن بگذار بگذرد شب ما ایها العزیز دستم تهی است ... راه بیابان گرفته­ام دست من و نگاه شما ایها العزیز